کاش قبل از خلقت دنیا استخاره میکردی ...
دم از حکم دل میزنی...!
پس به زبان قمار برایت میگویم...
قمار زندگی را به کسی باختم که تک دل را با خشت برید !!
نتیجه اش یک عمر حسرت شد ...!!
باخت زیبایی بود !!!
یاد گرفتم به دل ، دل نبندم !!
یاد گرفتم از روی دل حکم نکنم !!!
دل را باید بر زد
جایش سنگ ریخت ..
که با خشت !!
تک بری نکنند ... !!!
رفیق مثل لیمو شیرینه
بعد از یه مدت تلخ میشه
اما ...
یکی نیست بهشون بگه :
لیمو شیرین همیشه شیرین میمونه
تا وقتی که کارد به جیگرش نزنن که تلخ نمیشه .
برای سال ها بعد مینویسم ...
سال هایی که چشمان تو عاشق میشوند
ولی افسوس که قصه ی مادر بزرگ درست بود
همیشه یکی بود و یکی نبود ...
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم ...
هرجا که دلت میخواهد برو ...
فقط آرزو میکنم ...
وقتی دوباره هوای من به سرت زد ...
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه ...
باز هم آرام نگیری ...!!
خدایا تو که میدونستی تنهام میذاره پس چرا گذاشتی بیاد تو زندگیم ؟؟؟
خدا گفت :
اونطور که اون گفت عاشقتم منم باورم شد !!
لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …
از این صدا متنفر بودم اما …
چشم هایم را میمالم …
new message …
تا لود شود آرزو می کنم …
کاش تو باشی …
سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ ﮔﻔﺘﻢ
ﮐﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪﯼ ﻭ ﮔﻔﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺕ ﺭﻭ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﺍﯾﻦ ﺑﻬﻢ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻩ ..
ﯾﻌﻨﯽ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﻣﻪ
ﻫﻨﻮﺯﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻬﺖ ﺷﺐ ﺑﺨﯿﺮ ﻣﯿﮕﻢ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﻮ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﺮﺩﻡ !
.
.
.
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻋﮑﺴﺖ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺑﺴﺮﮮ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺪﺍﻓﻈﮯ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﻪﺑﺮﮮ ﻣﯿﺸﮯ ﺍﺳﻢ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﺍﮔﻪ ﺑﻤﻮﻧﮯ ﻣﯿﺸﮯ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮﻡ ...
ﺳﻼﻣﺘﮯﻋﺸﻖ ﺍﻭﻝ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﮐﻪ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﮯ ﺑﮭﺶ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﮯ ﻧﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﮯ ﺑﮭﺶﻓﮏ ﻧﮑﻨﮯ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﻟﺒﺨﻨﺪﮮ ﮐﻪ ﮐﻤﮑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍ ﻫﻤﻪ ﺗﻮﺿﯿﺢﻧﺪﯼ ﺣﺎﻟﺖ ﺩﺍﻏﻮﻧﻪ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺍﻭﻧﺎﯾﮯ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﭼﮯ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﺱ ﻣﻮﻧﺪﻥ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺳﯿﮕﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﻢ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺯﯾﺮ ﭘﺎ ﻟﻪ ﺷﺪﻥ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺯﻣﺎﻧﮯ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕﺎﻩ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻣﻮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﭘﺴﺮﮮ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﯾﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺨﻮﺭﻩ
ﻭﻟﮯ ﭘﺎﺵ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿﺪﻩ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﻋﺸﻘﮯ ﮐﻪ ﻃﺎﻟﻌﺶ ﺑﻪﺍﺳﻤﺖ ﻧﺒﻮﺩ ﻭﻟﮯ ﮬﻨﻮﺯﻡ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﮮ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﮐﺴﺎﯾﮯ ﮐﻪﭘﺎﮮ ﮬﻢ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﻭﻟﮯ ﺍﺯ ﮬﻢ ﺳﯿﺮ ﻧﺸﺪﻥ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺳﺮﺑﺎﺯﮮ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮﻋﺸﻘﺶ ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺗﺎ ﻣﺮﺩ ﺷﻪ
ﻭﻟﮯ ﻭﻗﺘﮯ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺯﻥ ﺷﺪﻩ ...
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺍﻭﻧﺎﯾﮯ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮﻥ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩﻥﻟﯿﺎﻗﺖ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﻥ ..
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﮯ ﺭﻓﯿﻘﮯ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﻣﯿﺎﺩ ﺳﺮﺧﺎﮐﻢ،ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺟﻠﻮﺵ ﭘﺎﺷﻢ،
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﺭﺍﺣﺘﻪ ﺧﺎﮎ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺷﻢ ...
ﺑﻪﺳﻼﻣﺘﮯ ﭘﺴﺮﮮ ﮐﻪ ﺗﯿﭗ ﻭﻗﯿﺎﻓﺶ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﻭﻟﯽ ﻏﯿﺮﺗﺶ ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻥ ﭘﺪﺭﺷﻪ ...
با صدای خواب آلود گفت: فقط اسم و آدرس !!
گفتم اسم و آدرس چی ؟!!
گفت اسم و آدرس همونی که عشقمو بیخواب کرده !!
...
هـــــعـــــــــی خـــــــــدا !!
و از اولش !!
باهام صداقت داشتی ...
چی شد !!؟
تا حرف از صداقت شد یهو صدات قطع شد !!
تو بامن گرم بودی
دستات چرا سرد شـــــــد !!؟
یک ملافه ی سفید ...
پایان میدهد ...
به من ...
به شیطنت هایم ...
به بازیگوشی هایم ...
به خنده های بلندم ...
روزی که همه با دیدن عکسم بغض میکنند و میگویند :
دیوانه ...
دلمان برای مسخره بازی هایت تنگ شده .
....
نه
حقارت به هر قیمتی نگه داشتنو ...
مهربان که باشی ...
می پندارند دشمنی ...!
گرگ که باشی ...
خیالشان راحت است که از خودشانی ...
ما
تاوان گرگ نبودنمان را میدهیم .
صداقت !!
مهربونی !!
زیاد بهت توجه داشتن !!
و خیلی حماقت های دیگه ...
این روز ها
هرچی خاعن تر باشی دوست داشتنی تری ...
بزن به سلامتی این که کوه درد بودی ولی دم نزدی ...
بزن به سلامتی تنهاییایی که داشتی با این که تنهایی رو دوست داشتی ...
بزن به سلامتی آرزو هایی که داشتی اما نتونستی لمسشون کنی ...
بزن به سلامتی خودت خود خود تو ...
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم ...
هرجا که دلت میخواهد برو ...
فقط آرزو میکنم ...
وقتی دوباره هوای من به سرت زد ...
آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه ...
باز هم آرام نگیری ...!!
دختر : یواشتر من میترسم
پسر : نه خوش میگذره
دختر : نه خواهش میکنم خیلی وحشتناکه
پسر : پس بگو دوسم داری
دختر : باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر
پسر : حالا محکم بغلم کن
دختر پسر رو سفت بغل کرد
پسر : میتونی کلاه ایمنی منو برداری بذاری رو سرت داره اذیتم میکنه ؟؟
روزنامه های روز بعد نوشتند :
موتور سیکلتی با سرعت 120 کیلومتر بر ساعت به ساختمانی اصابت کرد ، موتور دونفر
سرنشین داشت اما فقط یک نفر جان سالم به در برد
حقیقت : اول سرپایینی پسری که سوار موتور بود متوجه شد که ترمز بریده اما نخواست که
دختر بفهمد در عوض خواست که یک بار دیگر بشنود دوستش دارد.
اونی باید خجالت بکشه
که میدونه دوســــــــش داری
اما دوست داشتن بلد نیست !!
پیام بدی و جواب ندم !!
زنگ بزنی و تعجب کنی چرا جواب نمیدم !!
و روزی دیگه زنگ بزنی و یکی از خانواده ام جواب بده بگه بفرمایید ؟!
و تو بگی کجایی ؟؟!
بگه منظورت اون مرحومه !؟
چیکار میکنی ؟! داد میزنی ؟! گریه میکنی ؟!
اونوقت میگه امروز 4 روزه دفنش کردیم
اون لحظه چی میگی ؟!
تا وقتی کنار همیم سعی کنیم هم دیگه رو دوست داشته باشیم
چون ممکنه روزی بیاد و من نباشم ...
دیروز یکی رو دفن کردن امروز یکی و فردا هم من
ارررررررررررررررره زندگی همینه ...
نمیدانم !!
مگر درد هم زیبا میشود ؟؟!!
ای رفیق مجازی من !!! نوشته هایم دست خودم نیست،دل مینویسد و من
فقط نگاه میکنم ...
به دغدغه های فراموش شده ام
به خاطرات تلخم
به شکست هایم
یه خوب میشد اگر فقط میفهمیدی ...
که درد هایم به همین آسانی که میخوانی نوشته نشده اند !!!