35.
Thursday, 12 June 2014، 09:46 AM
پسری که خیلی دوست دختر داشت بلاخره عاشق شد و ازدواج کرد ...
بعد خدا بهش یه دختر داد ...
یه روزی خدا بهش گفت :
یادته چجوری اشک دخترا رو در میاوردی ؟؟؟
حالا خودت دختر داری ...
تحمل اشکشو داری ؟؟؟
گفت :
فقط میتونم بگم پشیمونم و امید وارم همه ی اونایی که دلشون رو شکستم منو ببخشن ...
.
.
.
هیچ پدری طاقت دیدن اشک های دخترشو نداره ...
پدر های آینده !!!
به دختر دار شدنتون خوب فکر کنید ....
زمین گرده ها !!!